خدا در قرآن، پیامبر(ص) را به «خلق عظیم» ستوده است: وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ و به راستی که همانا تو بر خلق عظیم هستی.(قلم، آیه 4)
البته خلق عظیم پیامبر(ص) مظهر خلاق عظیم خداوند است، چرا که خداوند خود را بارها به نام عظیم ستوده است.
اما مراد از عظیم چیست؟ واژه عظیم از عظم به معنای استخوان گرفته شده است. از همین روست که هر چیزی که دارای استواری و استحکام است، به عظیم و عظمت می ستایند؛ زیرا نرم تنان فاقد استخوان و عظم به طور طبیعی قدرت ایستادن و ایستادگی را ندارند. بنابراین، وقتی سخن از عظمت می شود، به معنای کسی است که از استخوان بندی محکم و استواری برای هر کاری یا چیزی برخوردار است.
پس خلق عظیم زمانی است که یک امر خلقتی و خلقی دارای استخوان بندی و استواری و استحکام باشد. بنابراین، وقتی از خلق عظیم پیامبر(ص) سخن به میان می آید یعنی آن صفت و فضلت چنان در شخص وجود یافته است که نه تنها جزو خلقت و طبیعت او است، بلکه خلقت و طبیعی است که شخص بدان استوار و استحکام می یابد. هم چنین به این معنا است که آن امور مثلا فضایل اخلاقی جزو مقومات ذاتی شخص و هویت وجودی او شده است به طوری که نمی توان آن خلقت را شخص بر داشت.
پس وقتی از تعظیم شعائر الهی به عنوان دستور کار هر مسلمانی است، سخن گفته می شود: ذَلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ؛ این است فرایض خدا؛ و هر کس شعایر خدا را عظیم دارد، در حقیقت آن حاکى از تقوا و پاکى دلهاست. (حج، آیه 32) به این معنا است که آن واجب چنان انجام دهد که جزو استخوان بندی زندگی اش شود و چنان آن را استوار و محکم انجام دهد که خلل و خدشه ای در کار نباشد.(بقره، آیه 158؛ حج، آیه 36) پس نباید کار را سست شمارد و متعرض حدود الهی شود و حرام خدا را حلال شمارد (مائده، آیه 2)؛ چون این گونه رفتار کردند به معنای استخوان زدایی از پیکره عمل است نه استخوان بندی بر پیکره عمل که واجب است این گونه انجام شود.
به هر حال، عظمت اخلاقی در آن است که هر خلق و خوی نیکی در انسان به عنوان استخوان بندی ذاتی شخص در آید. در غیر این صورت آن خلق عظیم نخواهد بود.